یکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنتگرای شرقی، مسئله غایتشناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایتشناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایتشناسی در اندی أکثر
یکی از موضوعات تأمل برانگیز در تفکر مدرن غربی و سنتگرای شرقی، مسئله غایتشناسی در هنر است. غایت مندی در فضاهای معماری سنتی، به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا، نیازمند واکاوی دقیق در حوزه غایتشناسی در هنرمدرن و هنر سنتی است. پژوهش حاضر با تأمل در مفهوم غایتشناسی در اندیشههای فلسفی کانت و کوماراسوامی، درصدد یافتن مدل مفهومی به جهت تبیین ادراک و تجلی معنا در فضاهای معماری است. فلذا تحقیق حاضر بینرشتهای و با رویکرد تحلیلی است، که در ابتدا آرای کانت و کوماراسوامی در باب غایتشناسی هنر مدرن و سنتی مورد واکاوی قرار گرفتهاست؛ سپس آرای این دو اندیشمند را، در قالب دو نوع غایت مندی ظاهری و باطنی در کنار هم قرار داده شده است، تا براساس آن به مدل مفهومی دست بیابیم؛ که امکان شرح نحوهی ادراک و تجلی معنا در هنر و معماری سنتی را فراهم سازد. با تکیهبر این مدل مفهومی، هدف این پژوهش، بررسی جایگاه غایت مندی در هنرمدرن غربی و هنر سنتی شرقی، به جهت تشریح نحوهی ادراک و تجلی معنا در فضاهایمعماری است. پرسش کلیدی این پژوهش این است که، مفهوم غایت به چه نحوی با مفاهیم ادراک و تجلی معنا در فضاهایمعماری ارتباط پیدا میکند؟
نتایج این پژوهش نشان میدهد که، در معماری سنتی، با تجلی معنا در طرح و رنگ، زمینه ادراک معنا در افراد فراهم میشود. بر این اساس غایت اصلی، اتحاد ادراک و تجلی معنا (صفات جمالی و جلالی) در فضاهای معماری است. با تجلی صفات جمالی متکثر با معنای واحد در فضای معماری، زمینه ادراک معانی و صفات جلالی که عامل خشیت در ناظر است، فراهم میشود.
تفاصيل المقالة
باغ ایرانی را میتوان یکی از شاخصترین و بهترین الگوهای منظرسازی در ایران دانست که حاصل تعامل میان انسان در مواجهه با طبیعت میباشد؛ زیرا که تعامل شکلگرفته بین انسان و طبیعت منجر به تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر میگردد.
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین تحریک حواس أکثر
باغ ایرانی را میتوان یکی از شاخصترین و بهترین الگوهای منظرسازی در ایران دانست که حاصل تعامل میان انسان در مواجهه با طبیعت میباشد؛ زیرا که تعامل شکلگرفته بین انسان و طبیعت منجر به تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر میگردد.
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین تحریک حواس، ادراکات و هندسۀ باغ ایرانی میباشد. در حقیقت سه عامل اساسی انسان، محیط و روابط بین انسان و محیط موردبررسی قرار میگیرد تا چگونگی کنش و واکنش و تأثیرگذاری هریک را بر دیگری مشخص کند.
روششناسی در پژوهش حاضر بهصورت کیفی و با رویکردی قیاسی به ارائهی ساختار کلی از یک نمونۀ جز که همان باغ تاجآباد نطنز است، به بیان مبانی نظری کلی برآمده از ادراکات محیط و روانشناسی مربوط به آن میپردازد. روش گردآوری اطلاعات نیز بهصورت مشاهدۀ میدانی و استفاده از اسناد کتابخانهای میباشد.
نتیجهی حاصل گردیده بیانگر این موضوع است که باغ ایرانی بهمثابه یک کل، محصول پیوستگی مؤلفههایی است که هریک بهتنهایی معنا و مفهوم خاصی را به مخاطب القا نمیکنند و همنشینی این عناصر و مؤلفهها در کنار یکدیگر مفهوم باغ ایرانی را شکل میدهد. ازاینرو در بازآفرینی باغ ایرانی در محیط کالبدی زندگی ازجمله در شهرهای معاصر باید توجه فزایندهای به فرآیند ادراکی آن توسط انسان امروزی گردد، زیرا در این صورت میتوان به نیازهای انسان معاصر پاسخ مناسبی داد که در گام نخست موجب ارتقاء بهداشت روان جامعه گردد و در گام بعدی به پیوند حیطه معنا بیانجامد و اسباب خودشکوفایی فردی را فراهم آورد.
تفاصيل المقالة